به گزارش شهرآرانیوز، در روزگاری که درباره دهههشتادیها زیاد قضاوت میشود، آنها در رسانهها اغلب با برداشتهای متفاوت و گاه شتابزده تصویر میشوند؛ همان حکایت مولانا که «هر کسی از ظن خود شد یار من». ما برای شناخت بیواسطه این نسل، بدون قضاوت به میانشان رفتیم؛ سراغ دختران گروه «کتاب باران» که چند سال است با هدایت زینب شکری، مربی دههشصتی پرانرژی، مسیر کتابخوانی، مهارتآموزی و خودشناسی را دنبال میکنند. دخترانی پرهیجان، صریح، شوخطبع و درعینحال دغدغهمند که در یکیدو ساعت گفتوگو، بدون روتوش از خودشان، نگرانیها، مطالبهها و آرمانهایشان گفتند.
از شکلگیری گروهتان بگویید. چه شد در زمانی که بسیاری جذب دنیای مجازیاند، شما سراغ یک جمع کتابخوانی رفتید؟
حدیثهسادات حسینی: در این جمع تازه فهمیدم چه استعدادهایی دارم؛ اینکه میتوانم لیدر یک جمع باشم، اثر بگذارم، خوب حرف بزنم و توان تحلیل دارم. اینجا یاد گرفتیم مسئله طرح کنیم، بازش کنیم، بدون هیجانزدگی تحلیل کنیم و نتیجه بگیریم. یاد گرفتیم چطور گزارش کار بدهیم و چطور هدفهایمان را ارائه کنیم.
ملیکا حمیدی: من از طریق مراسم شهدای شاهچراغ با این گروه آشنا شدم. اول فکر میکردم با یک جمع خشک انقلابی روبهرو میشوم، اما کاملاً برعکس بود؛ بچهها با وجود مذهبیبودن، فوقالعاده صمیمی و بانشاطاند. اینجا مسیر رشد مشخص است، اما شادیهای نوجوانیمان حذف نمیشود.
فاطمه سیدی: من از سال دوم به این گروه اضافه شدم. در کتاب باران تفکر، برنامهریزی و خودشناسی را تجربه کردم و تلاش میکنم این مهارتها را در برخورد با جامعه به کار بگیرم.
زهرا انتظاریکیا: از اولین جلسه همراه گروه بودم. اینجا برای من جایی بود که توانستم نقش مورد علاقهام را پیدا کنم. در هفته کتاب، دویست عنوان کتاب را خواندیم و معرفی کردیم و این کار برای من فقط یک فعالیت نبود، یک لذت واقعی بود.
ملیکا: زهرا آن روزها با آن دویست کتاب زندگی میکرد؛ وسط مطالعه از هیجانش میگفت!
زهرا تحققی: دنبال یک کار فرهنگی عمیق و اثرگذار بودم. فرم ثبتنام کتاب باران برایم جذاب بود؛ صفحه اول درباره «الان» بود و صفحه دوم درباره «ده سال آینده». اینکه نوجوان باید بداند میخواهد در آینده چه باشد. جلسات بولت ژورنال یا «مدیریت ثانیهها» نشان میداد تکتک لحظههایمان ضریب پیدا میکند و اثرش در خانواده و جامعه دیده میشود.
زهرا توحیدی: قبل از دبیرستان اصلاً اجتماعی نبودم. کتاب نقطه اتصال من و حدیث شد. بار اول که به گروه آمدم فکر کردم اینجا جای من نیست، اما کمکم با آرامش و فضای جمع خو گرفتم. بزرگترین چیزی که یاد گرفتم صبر بود.
زهرا انتظاریکیا: چهار سال است کنار هم هستیم و چند ماهی است وارد کارهای جدی شدهایم. در جلسه نقد «خانم ماه» چهار نوجوان بودیم، اما کارمان آنقدر جدی بود که دیگران ما را جدی میگرفتند. حتی مطالبهگری را از دل همین نقدها یاد گرفتیم.
شما خودتان را دختران انقلابی میدانید؟ با چه ویژگیای؟
ملیکا: بله. من تغییر مسیر فکری جدی داشتم. قبلاً مسیح علینژاد را دنبال میکردم، اما امروز روشنگری میکنم که حرفهای او پشتپرده دارد. انقلاب را در حد خودم فهمیدهام و از آن دفاع میکنم.
زهرا توحیدی: هنوز ادعا نمیکنم، چون فکر میکنم برای اینکه به یک مکتب وابسته باشم باید توان دفاع از آن را داشته باشم. هنوز دانشم کامل نیست، اما در مسیر فهم هستم.
زهرا تحققی: انقلابیبودنم را فقط به انقلاب اسلامی محدود نمیدانم؛ برای من ادامه انقلاب پیامبر (ص) است. این یک افتخار نیست، یک وظیفه است. مهمترین ویژگی انقلابی بودن برای من «اثرگذاری» است.
حدیثه: اول خودم را یک منتقد میدانم. دوست ندارم کسی فکر کند چشمبسته جلو میروم. ما دفاع میکنیم، اما نقد هم میکنیم. اگر کسی بگوید انقلاب را قبول ندارد، با دلیل و منطق گفتوگو میکنیم.
آیا امروز زنان ۵۰ درصد نقش کنشگری را دارند؟ اگر نه، چه باید کرد؟
ملیکا: نقش زنان پس از انقلاب جدی گرفته نشد، درحالیکه امام و رهبری بارها گفتهاند نیمی از کار انقلاب را زنان انجام دادهاند. بسیاری از زنان امروز احساس میکنند دیده نمیشوند، اما کمکم خودمان باور کردهایم که باید وارد میدان شویم.
زهرا توحیدی: امروز به نظرم جامعه در دوره سکون است. یک زمانی مردان و زنان کنار هم حرکت میکردند، مثل دوره جنگ. حالا هر دو طرف احساس ناتوانی میکنند. حرکتهایی مثل گروه ما هست، اما گسترده نیست.
ملیکا: زنان بهخاطر قضاوتهای دائمی درباره ظاهر، دچار خودکمبینی شدهاند. از طرف دیگر رسانهها رویکرد مردانه دارند و همین نقش زنان را کمرنگ میکند.
حدیثه: در هر ماجرایی پای یک زن در میان است. ما در هفته کتاب با بیست دختر نوجوان توانستیم کاری کنیم که دیده شد و اثر گذاشت.
زهرا تحققی: من معتقدم سهم واقعی زنان خیلی بیشتر از ۵۰ درصد است. اگر نبود، دشمن از نقطه زنان وارد نمیشد. ما در ریشهها اثر زیادی داریم، اما در شاخهها هنوز کمیم. باید زن وزیر شود، نماینده مجلس شود، به ابزارهای اثرگذاری دست پیدا کند.
فاطمه: سهم زنان بیشتر از ۵۰ درصد است، اما دیده نمیشود و رسانه در این ضعف نقش دارد. ما روایت واقعی زن ایرانی نداریم. هم زن انقلابی درست تصویر نشده، هم زن فرهنگی و اجتماعی.
زهرا انتظاریکیا: زن ایرانی حق و حقوق خودش را نمیشناسد؛ همین باعث سوءاستفاده میشود. وقتی هویت زن را به همسر و فرزندش تقلیل میدهند، یعنی تصویر واقعی زن ایرانی گم شده است.
از زنان نسل قبل چه آموختهاید و چه میخواهید به نسل بعد منتقل کنید؟
حدیثه: صبر و سازش نسل قبل را دوست دارم، هرچند گاهی باعث سرکوب میشد، اما در بسیاری مواقع حکمت داشت. میخواهم مدارا را به نسل بعد منتقل کنم.
ملیکا: مادران نسل قبل بچهها را با حرم و فرهنگ عاشورا آشنا میکردند. دوست دارم نسل بعد بداند آرامش واقعی را باید از اصلها گرفت.
زهرا انتظاریکیا: زنان نسل قبل توان «نسلسازی» داشتند. امروز بسیاری از مادران تربیت را به رسانه سپردهاند. این بزرگترین تفاوت ما با نسل قبل است.
زهرا توحیدی: زنان نسل گذشته هم خودشان رشد میکردند هم مردان خانواده را رشد میدادند. من دوست دارم به نسل بعد «توان صحبتکردن و بیان» را منتقل کنم.
فاطمه: الهیات زنانه و معنویت نسل قبل را دوست دارم. آن نگاه لطیف و درعینحال استوار را میخواهم یاد بگیرم.
زهرا تحققی: زن مثل «چراغدان» آیه نور است؛ اگر نباشد نور دیده نمیشود. دوست دارم همه دختران بدانند خدا بزرگترین موهبت را به آنها داده است و ارزش واقعی خود را درک کنند.